محل تبلیغات شما

دقیق یادم نیست چه سالی بود دوم دبستان بودم از املا تجدیدی اورده بودم کل تابستونم به گند کشیده شده بود ابروم پیش همه رفته بود.همه به چشم یه خنگ نگاهم میکردن نمیدونم چرا تو املا انقد ضعیف بودم قران خوندنم بلد نبودم حتی بلد نبودم توشته های رو دیوار مدرسه رو بخونم باید صدا کشی میکردم . اون سال تو دوران بچگی بدترین تابستون عمرمو گذروندم شهریور شد امتحان دادم رفوزه شدم بیشتر از قبل ابروم رفت. هنوزم حرفش میشه خجالت میکشم چرا واقعا رفوزه شدم؟!سال جدید مجبور شدم دوباره دومو بخونم همه دوستان رفتن بالا من موندم با شاگردایی که یه سال از من کوچیکتر بودن اصلا حس خوبی نبود.اما از اون سال به بعد شاگرد اول کلاس شدم. همیشه بهمن که میشد مامانم برام جایزه میورد وبه عنوان شاگرد نمونه ازم تقدیر میشد . تا دبیرستان دوم دبیرستان هم با معدل عالی قبول شدم سوم که رفتم مدرسمو عوض کردم بهمن شاگرد سوم کلاس شدم اما امتحان خردادو نتونستم. اون سال عاشق شدم تاریخ ادبیات با نمره۹ تک ماده کردم . بعد از اون همیشه در حال تک ماده کردنم. کاش تک ماده نمیشدم شاید اگه رفوزه میشدمو کلاس سوم رو دوباره میخوندم همیشه شاگرد اول میبودم:/

 

تابستان خود راچگونه گذراندید؟

شدم ,سال ,شاگرد ,اون ,تک ,کلاس ,تک ماده ,اون سال ,شاگرد اول ,بلد نبودم ,کلاس شدم

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها